شهید محمد ابراهیم موسی پسندی
فرزند: زینالعابدین
خرداد سال ۱۳۴۱، به هشتمین طلوع بهاریاش رسیده بود که وجودش کاشانه ی «زینالعابدین» و «ملکه» را روشنی بخشید. تا شش سالگی در یکی از روستاهای توابع شهرستان تنکابن به سر بُرد؛ در کوچه پس کوچههای طبیعتی سرسبز و بِکر و در دامان پدر و مادری زحمتکش و مهربان. محمدابراهیم که در آغازین روزهای شش سالگیاش به سر میبُرد، برای ادامه زندگی، همراه خانواده به شهرستان چالوس هجرت کرد.
پنج سال اول تحصیلش در دبستان ۱۷ شهریور همین شهر سپری شد. سپس بعد از پایان مقطع راهنمایی در چالوس، به دبیرستان «شهید بخشی» همین شهر گام نهاد و موفق به اخذ مدرک دیپلم اقتصاد شد. وی در این دوره به رشته ورزشی وزنهبرداری روی آورد و در چندین مسابقات استانی و کشوری مقامهای ارزشمندی را کسب کرد. او همچنین عضو تیم ملی وزنهبرداری جمهوری اسلامی ایران هم بود. محمد ابراهیم علاوه بر شهرت قهرمانی، از مرام پهلوانی و جوانمردی نیز برخوردار بود و به عنوان یک ورزشکار بااخلاق، محبوبیت ویژهای داشت.
۱۶ ساله بود که شاهد شکوفایی و به ثمر نشستن نهال نوپاوی انقلاب اسلامی ایران شد. وی که تربیت شده محافل قرآنی و متعهد به مبانی اسلام بود، به ندای حسین زمان، پیر جماران، حضرت روح ا… لبیک گفت و همراه با مردم به فعالیتهای انقلاب پیوست؛ از جمله: توزیع و تکثیر انواع عکس و اعلامیه امام خمینی در شهرهای چالوس، نوشهر و تنکابن و شرکت در تظاهرات مردمی. راهاندازی تشکّلهای سیاسی همراه چند تن از انقلابیون از دیگر کارهای او بود. محمد ابراهیم همچنین جزو اولین افرادی بود که با ورود به شهربانی و خلع سلاح نیروها، به اتفاق دوستان خود و برادر بزرگ ترش، موفق به تصرف ساختمان شهربانی باشد. وی در ۲۲ تیر ماه سال ۱۳۶۰، به عضویت سپاه پاسداران نوشهر و چالوس در آمد و طی آموزش ۵۰ روزه در پادگان المهدی چالوس، عازم جبهههای غرب در مریوان شد.
بعد از سه ماه به سپاه منطقه ۳ مستقر در چالوس برگشت و در واحد طرح و عملیات انجام وظیفه کرد. او در آذر ماه سال ۶۰، جهت سرکوب آشوب داخلی توسط گروهک ها، راهی جنگلهای آمل شد. محمدابراهیم در طول انجام مأموریت در آمل، جهت شناسایی گروهکهای مُلحد و ضد انقلاب با پوشش مُبدل، تحت عناوینی چون چوپان و شکارچی اقدام به شناسایی منافقین میکرد. وی بعد از سرکوب غائله آمل، مجدد به سپاه منطقه ۳ مستقر در چالوس بازگشت و پس از مدتی از سوی فرماندهی آن جا به عنوان مسوول طرح و عملیات عازم اهواز شد. او همچنین نقش مهمی در تصرف پاسگاه شرهانی، سلسله ارتفاعات ۱۷۵، فتح شهر موسیان و زبیلات عراق داشت. محمد ابراهیم در مرحله دوم عملیات محرم در حوالی شهر موسیان، در اثر اصابت ترکش خمپاره از ناحیه سر و صورت مجروح و بلافاصله توسط همرزماناش به بیمارستان دزفول منتقل شد. ساعاتی بیشتر از بستری شدنش نگذشته بود که از بیمارستان خارج شد و مجدّد با بدنی مجروح به خط مقدم برگشت. وی بعد از اتمام موفقیتآمیز عملیات محرم و آزادی ۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک کشور و تصرف شهر زبیدات عراق، با سربلندی تمام به دیدار خانواده شتافت.
محمد ابراهیم که به اصرار خانواده تن به ازدواج داده بود، پاسداری به نام «مرضیه عاملی» را به همسری اختیار کرد و چند روز بعد مجدّد به منطقه برگشت. در اسفند سال ۱۳۶۱، وقتی از او خواستند که فرماندهی یکی از لشکرهای ارتش را به عهده بگیرد، ضمن تشکر گفت: «من خدمت ناچیز در کنار بسیجیان و لباس سبز و مقدس سپاه را انتخاب کردم و به آن متعهدم. این لباس مقدس، آخرین لباس من خواهد بود.»
وی پس از برگزاری یک مراسم ساده عروسی در چالوس و زیارت مرقد مطهر امام هشتم به همراه همسرش، روانه اهواز شد و در خانههای سازمانی لشکر ۲۵ کربلا سکونت یافت.
این سردار رشید، خود را وقف اسلام و امام و جبهه کرده بود، به گونهای که در طول مدت ۶۰ روز زندگی مشترک، تنها ۱۴ روز در کنار همسرش بود. سرانجام سردار شهید محمد ابراهیم موسی پسندی و همسرش، ۹ اردیبهشت سال ۶۲ مصادف با رحلت حضرت زینب (س)، جهت اقامه نماز جمعه راهی آبادان بودند که در راه بازگشت بر اثر سانحه تصادف به فیض شهادت نائل آمدند. رزمنده خستگی ناپذیر و شجاعی که عاقبت پرونده سراسر افتخار و شرافت و دلدادگیاش با خون پاکش بسته شد. بنا بر وصیت خودش در گلزار شهدای «یوسف رضا»ی چالوس در جوار دیگر بسیجیان آرام گرفت.