Menu
  • صفحه اصلی
  • شهدای شاخص
  • خاطرات
  • مجموعه تصاویر
  • کتابشناسی
  • صوت
  • فیلم
  • صفحه اصلی
  • شهدای شاخص
  • خاطرات
  • مجموعه تصاویر
  • کتابشناسی
  • صوت
  • فیلم

وبگاه شهدای شاخص استان مازندران

شهید مسعود منفرد نیاکی

شهید مسعود منفرد نیاکی

2 ژوئن 2019 ژوئن 2, 2019 خاطرات

سرهنگ زرهی ناصر مصلحی از فرماندهان لشکر ۹۲ زرهی خوزستان

با اینکه چندین سال از جنگ تحمیلی جهان استکبار بر علیه ایران می گذرد ولی یاد آوری تلاشها صادقانه ، شجاعانه و وطن پرستانه مردانی بزرگ همچون امیر منفرد نیاکی را نمی توان به فراموشی سپرد. او مردی از خطه قهرمان پرور شمال همیشه سبز با داشتن تحصیلات عالیه نظامی و تجاربی پرازش از خدمت در رده های مختلف فرماندهی بودند. در هنگام جنگ فرماندهی لشکر ۹۲ زرهی خوزستان گردید. خدا می داند که یاد آوری آن همه محاسن خدا دادی در ایشان با آن سن زیاد ، شور و اشتیاق جنگیدن و میل به خدمت در ارتش جمهوری اسلامی ایران چه زیبا است. ایشان در منطقه عملیات خوزستان شاید مسن ترین و با تجربه ترین فرماندهان بودند که به همین دلیل از ایشان به عنوان پدر بزرگ یاد می شد و در بی سیم از ایشان به پدر بزرگ و پاسخ ایشان این بود از پدر بزرگ به گوشم در آن زمان بنده با درجه سرهنگ دومی به عنوان رئیس رکن سوم لشکر ۹۲ زرهی خوزستان و مسئول عملیات قرارگاه و جانشین قرارگاه فتح بودم و توانستم از حضور ایشان کوله باری از تجارب را کسب کنم.
گرچه بنده در بیش از ۳۲ عملیات مختلف در کنار ایشان بودم ولی سر سخت ترین و پرحادثه ترین جنگهائی که ایشان فرماندهی آن را به عهده داشتند جنگ در تنگه چزابه بود .جنگی بزرگ، طاقت فرسا ، طولانی و تن به تن. تجسم دلاوری های فرماندهی قاطع و مهربان ایشان در آن شرایط سخت دل رشیدترین فرماندهان را به لرزه درمی آورد و چشمانشا ش را اشک شوق و تحسین فرا می گیرد .
آسایش فردی و استفاده از امکانات زمانی که برای یک فرمانده لشکر فراهم می شد ،برای ایشان مفهومی نداشت. همیشه من با علامت سؤال به ایشان نگاه می کردم ، ایشان می گفتند من باید در شرایط یک سرباز در خط بخوابم ، غذا بخورم …. به خدا هم که باور کردنی نیست. روزی یک ابلاغ شد درست ساعت ۳ بعد از ظهر تیرماه بود گرمای طاقت فرسا همه جا را فرا گرفته بود و اگر به طبیعت نگاه می کردی امواج متحرک حرارت را می دیدی. نامه را برداشتم و سریعاٌ به سمت کانکس فرماندهی که دارای تمامی امکانات رفاهی بود از جمله کولر گاز ، یخچال … با شتاب می رفتم و در این فکر بودم که تا فرماندهی دستور صادر کنند من هم چند دقیقه ای از هوای خنک داخل کانکس استفاده می کنم . در زدم کسی جواب نداد فکر کردم ایشان در خواب هستند ولی نامه بسیار مهم بود. پس دوباره در زدم ناگهان صدائی را شنیدم که با کمال هوشیاری و صلابت گفت: سرکار سرهنگ مصلحی کار مهمی است
به دنبال صدا گشتم متوجه شدم که فرمانده لشکر زیراندازی روی شنهای داغ انداخته اند و در سایه کانکس در هوای طاقت فرسا نشسته اند. البته با همان عینک همیشگی که قاب سیاه رنگ ولی رنگ و رو رفته که دسته آن نیز در عملیات قبل شکسته شده بود به چشم داشتند. گفتم :شما چرا اینجا نشسته اید و چرا داخل استراحت نمی کنید؟ گفتند: من مشغول نوشتن وقایع امروز هستم .من هرگز به داخل این کانکس برای استراحت نرفته و نخواهم رفت. باید مانند سرباز در خط که فرزند من است زندگی کنم .تصور کنید یک فرمانده لشکر که مسن ترین افسر در منطقه عملیات خوزستان بود درست به مانند یک سرباز در خط مقدم بجنگد. ای مرد بزرگ به روان پاکت که دور از هر گونه ریا و نیرنگ بود درود می فرستم و بلندای نامت را همیشه آرزو دارم.
چون مرسوم بود بعد از هر عملیات موفقیت آمیز از خبرنگاران خارجی جهت تهیه گزارش دعوت می کردند بنده هم مترجم این خبرنگاران می شدم. لذا به هنگام بازدید خبرنگاران که بیش از ۸ کشور جهان آمده بودند تا از منطقه آزاده شده خرمشهر دیدن کنند. از فرمانده لشکر امیر شهید نیاکی سؤال کردند که نظر شما در رابطه با جنگ و ادامه آن چیست؟ و آیا از این جنگ طولانی خسته نشده اید. فرمانده لشکر امیر نیاکی که لباس کامل عملیاتی و سلاح سازمانی اشان را داشتند و از ظاهرشان معلوم بود که در این جنگ چند روز سخت شرکت داشته اند و حتی هنوز فرصت تعویض لباس را نیز نداشته اند ، مانند همیشه بسیار پر انرژی و هوشیار به نظر می رسیدند. بهر حال ایشان به بنده گفتند که با آنها بگویید ما از جنگ و خونریزی بیزاریم ولی چون این جنگ خانمان سوز از سوی کشور متجاوز عراق و صدام حسین و دیگر کشورهای پشتیبانی کننده او بر ما تحمیل شده است این جنگ برای ما شیرین و عزیز است و تا بیرون راندن دشمن متجاوز گرچه سالها طول بکشد مردانه خواهیم جنگید. این پاسخ چنان در خبرنگاران تأثیر داشت که همه با تکان دادن سر در حقیقت فرمایشات ایشان را تأکید کردند.

  • ← خاطره شهید چمران درباره شهید علی اکبر شیرودی
  • خاطرات شهید حبیب الله افتخاریان →

جستجوی عشق …

تازه های شهدایی

  • تشییع پیکر شهید حاج حسین بصیر
  • سرلشکر خلبان شهید احمد کشوری – رفتی کمر کشور را شکستی
  • گفتگو با همسر شهید حبیب الله افتخاریان – ابو عمار
  • شهید احمد کشوری – صحبت های همسر شهید احمد کشوری
  • مصاحبه با شهید جعفر شیرسوار (قسمت دوم)

دسترسی سریع

  • آثار هنری
  • خاطرات
  • رسانه های دیجیتال
  • شهدای شاخص
  • صوت
  • فیلم
  • کتابشناسی
  • مجموعه تصاویر

نوشته‌های تازه

  • تشییع پیکر شهید حاج حسین بصیر
  • سرلشکر خلبان شهید احمد کشوری – رفتی کمر کشور را شکستی
  • گفتگو با همسر شهید حبیب الله افتخاریان – ابو عمار
  • شهید احمد کشوری – صحبت های همسر شهید احمد کشوری
  • مصاحبه با شهید جعفر شیرسوار (قسمت دوم)

دسته‌ها

  • آثار هنری
  • خاطرات
  • رسانه های دیجیتال
  • شهدای شاخص
  • صوت
  • فیلم
  • کتابشناسی
  • مجموعه تصاویر
Copyright © 2023 وبگاه شهدای شاخص استان مازندران. Theme: FoodHunt by ThemeGrill. Powered by WordPress
close me