Menu
  • صفحه اصلی
  • شهدای شاخص
  • خاطرات
  • مجموعه تصاویر
  • کتابشناسی
  • صوت
  • فیلم
  • صفحه اصلی
  • شهدای شاخص
  • خاطرات
  • مجموعه تصاویر
  • کتابشناسی
  • صوت
  • فیلم

وبگاه شهدای شاخص استان مازندران

شهید صادق مزدستان

شهید صادق مزدستان

12 می 2019 می 19, 2019 شهدای شاخص

در سال ۱۳۳۵ در شهرستان قائمشهر مازندران متولد شد. او هفتمین فرزند این خانواده بود. آنها در منزلی شخصی زندگی می کردند و از وضعیت مالی متوسطی برخوردار بودند. صادق کودکی پر جنب و جوش و فعال بود. برادرش، علی که جانباز جنگ تحمیلی است در باره ی او می گوید.
صادق از من کوچکتر بود و از کودکی علاقه زیادی به رابطه با دیگران داشت، یعنی غریبه و آشنا نمی شناخت و به همه محبت می کرد و با همه دوست بود. ارتباط نزدیکی با مادر پدر بزرگش داشت وآنها هم علاقه مفرطی به وی داشتند. با آغاز دوران کودکی وضعیت اقتصادی خانواده وی بهتر شد و او در دبستان دهقان شهرستان قائمشهر به تحصیل پرداخت. دوره ی ابتدایی را بدون مشکلی به پایان برد. در این سالها تکالیفش را کمتر در منزل انجام می داد. بلکه آنها را سر کلاس و در اوقات فراغت به اتمام می رساند. با یک بار خواندن، درس را فرا می گرفت. در تمام این سالها ارتباط وی با دیگران بسیار خوب بود اما در برابر افراد زورگو ایستادگی می کرد. بیشتر با افراد باگذشت و متواضع طرح دوستی می ریخت. اخلاق صادق با دیگر فرزندان خانواده تفاوت داشت و وقتی با مشکلی مواجه می شد با کسی در میان نمی گذاشت و اظهار عجز و نگرانی نمی کرد. اوقات فراغت را بیشتر با فوتبال،مطالعه کتاب می گذراند و گاهی اوقات نیز به پدرش در فروشگاه کمک می کرد. تحصیلات خود را در مقاطع راهنمایی و دبیرستان ادامه داد و دیپلم نظام قدیم را در دبیرستان ادیب قائمشهر اخذ کرد. او فردی پر جنب و جوش، اجتماعی و معاشرتی بود. به ندرت عصبانی می شد و بسیار رئوف بود. به هنگام گرفتاری به تفکر می نشست تا چاره کار را بیابد و اگر به نتیجه ای نمی رسید به بزرگان فامیل مراجعه می کرد. برای بزرگان خانواده و فامیل احترام خاصی قائل بود. مدتی راننده تاکسی بود واز این را زندگی خود را تامین می کرد.
با آغاز نهضت اسلامی تحولی در وی پدید آمد و تمام اوقات خود را در خدمت انقلاب و انقلابیون قرار داد. در سن ۲۰ سالگی مبارزات سیاسی و مذهبی علیه رژیم طاغوت را شروع کرد در این راه لحظه ای آرام قرار نداشت و برای به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی فعالیتهای چشمگیری داشت. در این زمان در درگیریها و تظاهرات علیه رژیم شاه حضور می یافت و دیگران را به حضور در صف انقلابیون توصیه می کرد. به تعلیمات و دستورات دینی پایبند بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز بحران کردستان، صادق برای سرکوب شورشهای ضد انقلاب بر علیه مردم وانقلاب اسلامی به کردستان رفت. پس از بازگشت از کردستان در تاسیس انجمن اسلامی شهید مسعود دهقان در مهدیه قائمشهر ودیگر شهرهای مازندران شرکت فعال داشت. با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در تاریخ ۲ آبان ۱۳۵۹ به سوی جبهه جنگ شتافت.
صادق درگروه جنگهای نامنظم دکتر چمران شرکت داشت و در سوسنگرد در کنار او جنگید. پس از تشکیل تیپ کربلا به این تیپ آمد و در مدت زمانی اندک به سبب لیاقت و شجاعت فرماندهی گروهان و سپس گردان صاحب الزمان (عج) از تیپ کربلا عهده دار شد. در عملیات فتح المبین، بیت المقدس و رمضان حضور داشت و چند بار مجروح شد ولی همچنان در حساس ترین مناطق حاضر بود. در عملیات محرم نقش مهمی را ایفا کرد تا جایی که به فاتح عملیات محرم شهرت یافت و مفتخر به دریافت پاداشی از حضرت امام (ره) گردید.
مزدستان به فرماندهی به عنوان یک تکلیف می نگریست و به چیز دیگری غیر از شهادت در راه خدا نمی اندیشید.
یکبار از ناحیه گردن و گوش زخمی شد وقتی با سر و گردن باند پیچی شده به قائمشهر آمد و در جواب نگرانیهای خانواده گفت: «فقط یک خراش کوچک است.» همواره از ریا دوری می جست.
در ۲۷ آذر ۱۳۶۱ با خانم گیسو صالح پور ازدواج کرد. دو روز بعد از ازدواج به اتفاق همسر برای زیارت مرقد امام رضا (ع) به مشهد مقدس رفتند. در آنجا صادق به همسرش گفت: «اگر این بار افتخار شهادت در جبهه نصیبم نشد خانه ای اجاره می کنم و با هم زندگی مشترک خود را آغاز می کنیم. » پس از بازگشت از مشهد مقدس به مناطق عملیاتی رهسپار شد. او که فرماندهی تیپ دوم لشکر ۲۵ کربلا را به عهده داشت در منطقه فکه در یک عملیات شناسایی در خط مرزی عین خوش و در جنگل امقر در اثر صابت ترکش مین والمر به ناحیه سر در تاریخ ۹ دی ۱۳۶۱ به شهادت رسید. در حالی که تنها دوازده روز از ازدواجش می گذشت.
جنازه شهید صادق مزدستان در گلزار شهدای قائمشهر به خاک سپرده شد. شش ماه بعد علی مزدستان در نیمه سال ۱۳۶۲ در منطقه عملیاتی پنجوین به شدت مجروح شد و یک چشم و بخشی از استخوانهای کاسه چشم دیگرش را از دست داد. یک سال برادر دیگرش منوچهر در عملیات الفجر ۶ در منطقه عملیاتی چیلات در اسفند ماه ۱۳۶۳ بر اثر انفجار شهید و بدنش متلاشی شد تا در درگاه الهی جاوید الاثر با شد.
منبع:”فرهنگ جاودانه های تاریخ ،زندگی نامه فرماندهان شهید مازندران”نوشته ی یعقوب توکلی ،نشر شاهد،تهران-۱۳۸۶

  • ← شهید سیدمصطفی گلگون
  • امیر سرلشکر شهید مسعود منفرد نیاکی →

جستجوی عشق …

تازه های شهدایی

  • تشییع پیکر شهید حاج حسین بصیر
  • سرلشکر خلبان شهید احمد کشوری – رفتی کمر کشور را شکستی
  • گفتگو با همسر شهید حبیب الله افتخاریان – ابو عمار
  • شهید احمد کشوری – صحبت های همسر شهید احمد کشوری
  • مصاحبه با شهید جعفر شیرسوار (قسمت دوم)

دسترسی سریع

  • آثار هنری
  • خاطرات
  • رسانه های دیجیتال
  • شهدای شاخص
  • صوت
  • فیلم
  • کتابشناسی
  • مجموعه تصاویر

نوشته‌های تازه

  • تشییع پیکر شهید حاج حسین بصیر
  • سرلشکر خلبان شهید احمد کشوری – رفتی کمر کشور را شکستی
  • گفتگو با همسر شهید حبیب الله افتخاریان – ابو عمار
  • شهید احمد کشوری – صحبت های همسر شهید احمد کشوری
  • مصاحبه با شهید جعفر شیرسوار (قسمت دوم)

دسته‌ها

  • آثار هنری
  • خاطرات
  • رسانه های دیجیتال
  • شهدای شاخص
  • صوت
  • فیلم
  • کتابشناسی
  • مجموعه تصاویر
Copyright © 2023 وبگاه شهدای شاخص استان مازندران. Theme: FoodHunt by ThemeGrill. Powered by WordPress
close me